رسته‌ها
مردی که هرگز نبود
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 23 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 23 رای
✔از متن کتاب:
در اولین ایستگاه راه آهن مرز فعلی هند و پاکستان که آن موقع مرزی وجود نداشت و امروز نام آن ایستگاه را درست به خاطر ندارم، سوار قطار مسافری شدم. این قطار به سوی "کویته" نزدیکترین شهر مرز ایران می رفت. واگنهای قطار تماما کهنه و فرسوده بود. جز این انتظار دیگری هم نمی رفت؛ زیرا کابوس وحشتناک جنگ در همه جا به چشم می خورد. همه جا را فرسوده کرده بود و گرد کهنگی بر همه جا پاشیده بود.
وقتی من روی نیمکت چوبی جا گرفتم، خود را با زن و مردی خارجی که روی نیمکت روبرو نشسته بودند همسفر دیدم. مرد یک کشیش بود و لباس ساده ای به تن داشت. او قدی بلند و صورتی کشیده داشت اما زن نسبتا جوان به نظر می رسید. او عینک سفید دسته شاخی به چشم زده بود. در آن نیمه شب هر دو سرگرم مطالعه بودند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
437
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
morad850
morad850
1396/12/22

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها
کلاغ ها
4.3 امتیاز
از 3 رای
جدال با تبهکاران
جدال با تبهکاران
4 امتیاز
از 11 رای
1+3=0 - جلد 2
1+3=0 - جلد 2
4.7 امتیاز
از 23 رای
شبهای پرماجرا
شبهای پرماجرا
4.8 امتیاز
از 14 رای
The Luxembourg Run
The Luxembourg Run
0 امتیاز
از 0 رای
گلوله و خون
گلوله و خون
4.4 امتیاز
از 17 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مردی که هرگز نبود

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
مردی که هرگز نبود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک